چهارشنبه 1401/09/02
دل و حوصله نوشتن ندارم یعنی :
بیزارم از دین شما نفرین به آیین شما
از پینه ی پیشانی و دل های سنگین شما
امشب توی پارکینگ حسینی را دیدم که داشت سیم کلاج موتورش را درست می کرد ، 20 دقیقه ای با هم صحبت و درددل کردیم ، حرف قشنگی زد : آدم نباید نونش را توی خوت بزنه و بخوره ! و یاد این موضوع افتادم که اگه ظلمی را دیدی و سکوت کردی مطمئنا طرف ظالم را گرفتی ولی دل و حوصله نوشتم ندارم پس :
و اما بین سال 86 تا 91 وبلاگی داشتم به نام . . . قرار گذاشتم هر دفعه چندتا از مطالبش را بزارم و مطالب زیر مربوط به همون وبلاگ هست:
(حزین لاهیجی اصفهانی) جمعه 1390/08/29
(حالا که چی !؟) سه شنبه 1390/07/12
(اینجا مگس به طعمه کند صید شاهباز) چهارشنبه 1390/07/13
(خدا را شکر) یکشنبه 1390/07/17