پنج شنبه 1403/10/06
“ مبادا بر مباحث معقول اعتماد کنی؛ زیرا بدیهیترین استدلال شکل اول است، در حالی که شکل اول دوری است. افزون بر این، ثبوت نتیجه متوقف بر کلیت کبراست و کلیت کبرا بر صدق اکبر بر اصغر متوقف است؛ زیرا اصغر از جمله افراد اکبر است. “
به خداوندگار آمون سوگند که مطلب بالا را درست نخوندین و یا با خودتون گفتین که من دوباره از موتوری پشت مسجد جنس گرفتم ولی خدمتتون باید عرض کنم که این نوشته نامه ابوسعید ابوالخیر به شیخ الرئیس یعنی همون ابو علی سینای خودمون بوده ، تازه ابو علی سینا در جوابش گفته :
“ کلیت کبرا موقوف بر اندراج اصغر است به اجمال، و مقصود از نتیجه حصول نتیجه است به تفصیل. “
از این حرف ها بگذریم یک موضوعی خیلی فکرم را درگیر کرده و اون این که توی کتاب اسرارالتوحید اومده این دو بزرگوار سه روز با هم خلوت کردندی و تازه اینکه مریدان را خیلی قشنگ پیچوندندی ، میگی نه ! ، خودت بخون :
“ خواجه بوعلی سینا با شیخ در خانه شد و در خانه فراز کردند و سه شبانه روز با یکدیگر بودند و به خلوت سخن میگفتند که کس ندانست و نیز به نزدیک ایشان در نیامد مگر کسی که اجازت دادند و جز به نماز جماعت بیرون نیامدند، بعد از سه شبانه روز خواجه بوعلی برفت، شاگردان از خواجه بوعلی پرسیدند که شیخ را چگونه یافتی؟ گفت: هر چه من میدانم او میبیند، و متصوفه و مریدان شیخ چون به نزدیک شیخ درآمدند، از شیخ پرسیدند که ای شیخ، بوعلی را چون یافتی؟ گفت: هر چه ما میبینیم او میداند. “
یاده کورش و سیامک افتادم که البته به دلیل حفظ حریم شخصی و همچنین صیانت از مقام والای آن دو بزرگوار نمیگم که وقتی به هم میرسند فقط خوابند !
این دو بزرگوار رکورد خوابیدن در کنار هم بصورت ۱۶ و ۱۸ ساعت متوالی و همچنین رکورد ویژه سیامک با خواب ۲۶ ساعت متناوب از مجموع ۳۲ ساعت مهمونی را داره !
حالا فرض کنید این دو بزرگوار با این کرامات در زمان مناسب و در مکان مناسب بودند و جمع یاران و مریدان با دیدن این فضایل رَم میکردند و خشتک ها می دریدن و این معجزه را در تاریخ ثبت می کردند و حتی 1400 سال بعد برای آن دو منبع فضایل و کرامات چه مجالس و چه روضه ها که برگزار نمی کردند . . .
بگذریم !
یاد فضایل و کرامات خودم افتادم ؛ خود من عصایی دارم جادویی که البته جدیدا باتری اش خراب شده و درست کار نمی کنه ، از این عصا فقط یکی در دنیا موجود هست و این عصا را به سنگ درون رودخانه که بزنی چشمه ای از آن جاری میشه حتی اگه این عصا را به آتش بزنی آتش میگیرد ؛ این عصا بعضی وقت ها تبدیل به اژدهایی میشه که میتونه فقط اژدها ها را بخوره ! ولی متاسفانه بعلت استفاده نادرست در آب روخانه اتصالی کرده و توانایی ها و قابلیت های خودش را از دست داده ! دوستانی که همراه من به کنار رودخانه آمده اند شاهد بر این موضوع هستند !
غلط کردم
اصلا غلط کردن را برای همین روزها گذاشتن ؛
منظوری نداشتم و جهت شفاف سازی و تنویر افکار عمومی اعلام می دارم اینجانب مازیار کریمیان به مدت 30 سال است مواد مخدر سُنَتی و صَنعتی استفاده می کنم و در کمال صِحت بی عقلی این اراجیف را نوشتم و از همه دوستان و همکاران و فامیل های وابسته عذرخواهی میکنم که باعث نشر این اکاذیب و خرافات شدم و از جامعه عصا دوستان ، عصا پَرستان ، عصا باوران درخواست عفو و بخشش دارم ولی یک سئوال بپرسم و در افق محو بشم :
چرا اونی که عصاش تبدیل به مار میشد بجای اینکه مردم را آواره دشت و بیابان کنه و بجای اینکه رودخانه را بشکافه ، به عصاش نگفت که مار بشه و پدر فرعون را در بیاره !؟
و منظورم شخص خاصی نیست ؛ پس خدانگهدار . . .
پی نوشت : با تشکر از غزل بابت عکس زیبا از آن دو معدن فضیلت و کرامت . . .