دوشنبه 1402/02/02
چایه مالی
فارغ از از ابراز احساسات و دور از بروز علاقه و یا بیان همدردی ، انسانها صفت اخلاقی زشتی دارند به نام چایه مالی ؛ در اصل چایه مالی ، صنعتی بسیار سود آور برای انسان چایه مال است که با چایه مالی بدنبال کسب منافع شخصی برای خود می باشد.
چایه مالان در اصل انسان هایی هستند که با چاپلوسی و تملق بدنبال ایجاد جایگاهی اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، هنری ، ورزشی و … هستند ، این افراد در بین بقیه مردم معروف و زبانزد بوده تا جایی که شاعران در مورد این انسان ها گفته اند که :
چایه مالان در جهان صنعت گرند / چایه میمالند و لذت میبرند
ویا در جایی آمده :
هرآنکه بی خبر از فن چایه مالی شد / دچار زندگی سخت و نان خالی شد
که البته شخصا با شعر دوم موافق نیستم و دلیلش بماند برای آینده و آیندگان .
والبته در بین شاعران هم چایه مالی رواج داشته و بوده و هست ! و صد البته در بین شاعران به باده و جام و می و شراب و معشوق و خال لب یار ! و پادشاه و یا صاحب قدرت علاقه بوده و هست ولی شعر آنها نه برای چایه مالی یا چاپلوسی و تملق که برای ابراز عشق و علاقه بوده و البته شاعر چایه مال هم زیاد داشتیم و داریم .
داستانی ذکر کنم از یک شاعر با دو روایت
روایت اول
شاه عباس صفوی ، حسن بیک را که شاعر دربار خود بود سگ لوند لقب داده بود. روزی به شکار رفت و حسن بیک چون آمد و دید بچه نیست و جا ترست برای دریافت سله و مرحمت شعری نوشت و به یکی از درباریان داد تا به دست پادشاه برساند. شاعر متملّق، این بیت را فرستاد که :
سحر آمدم بهکویت به شکار رفته بودی/ تو که سگ نبرده بودی به چه کار رفته بودی
روایت دوم
حسن بیک ترکمان یکی از شاعران بذله گو ولی ضد رنگ و ریا و چاپلوسی، در دربار شاه عباس بود و آنقدر عزیز شاه بود که بسیاری بر او حسد ورزیده و در پی تخریب شخصیت وی بودند، او شاعر بسیار جدی و گاه پرخاشگر بود و اگر هم به طنز بر می خاست برای شادمانی شاه بود.
همیشه از ملازمان پادشاه بود و این امر بر حسادت درباریان می افزود تا اینکه آنان وارد دسیسه شدند و در سحرگاهی که حسن بیک ترکمان عازم دربار بود تا در معیت شاه به شکار برود به دستور وزیری حاسد، اراذل راه بر او بستند و زمانی رسید که شاه به شکار رفته بود و او نمی دانست.
چون اذن ورود به دربار را خواست وزیر حاسد بر او تاخت و درشتی کرد و گفت دیر آمدی و شاهنشاه به شکار رفته اتد.
حسن بیک ترکمان بقدری از برخورد زشت و خصماته وزیر اندوهناک شد که خطاب به شاه این بیت را سرود :
سحر آمدم به کویت به شکار رفته بودی
تو که سگ نبرده بودی، به چکار رفته بودی؟
بدین شکل شاعر با سگ خواندن آن وزیر از وی به خاطر توهین هایش انتقام گرفت.
ز من ایصبا نهانی تو به مستشار برگو
سحر آمدم به کویت به شکار رفته بودی
خبر از وزیر جستم که نبود در رکابت
تو که سگ نبرده بودی بچه کار رفته بودی
و جدای از شاعران و هنرمندان ، صنعت چایه مالی بین مسئولین از اوجب واجبات بوده و هست و می باشد ! و صد البته به دلیل ترسم از حکومت جمهوری اسلامی اعلام میکنم که بعد از انقلاب ما هیچ مسئول چایه مالی نداریم و همینجا بحث مسئولین را تمام می کنم.
و جدای از شاعران و هنرمندان و مسئولین و بعضی از عوام و خواص ، به جرات می توان گفت همه مداحان چایه مال هستند.
همچنان به دلیل ترس از حکومت اسلامی اعلام میکنم منظورم از مداحان ، نوع طاغوتی آنها هست مانند سید جواد ذبیحی ، البته مطمئنم که خوانندگان و شنوندگان این مطلب داناتر از این هستند و خودشان متوجه موضوع می باشند ! و صد البته واضح و مبرهن است که حضرات مداح بعد از انقلاب جز صنعتگران چایه مال نیستند و فقط برای رضای خداوند ، رضای پیامبران ، رضای امامان ، رضای مسئولین و رضای صاحبان قدرت مداحی می کنند و اصلا هیچ علاقه ای به پاکت و وجوهات ندارند .
در مدح و یا عذایی امامان همه چیز رایگان و از روی خلوص نیت هست ، چای رایگان ، شام رایگان ، آب رایگان ، برق رایگان ، گاز رایگان ، اصلا به این مقدار راضی نباشید ما معنویت شما را بالا می بریم ! ببخشید یک لحظه اشتباه شد ، بله همه چیز رایگان هست بجز . . . که با توجه به هنر چایه مال پاکت سنگینتر می شود.
ظاهر انسان های چایه مال با توجه به درجه و خلوص رفتارشان فرق دارد که سعی میکنم در مورد ظاهر این افراد صحبتی نکنم خدایی نکرده مشکلی ایجاد شود ولی همچنان اعلام میکنم به دلیل ترسم ازجمهوری اسلامی تصویر این مطلب ربطی به ظاهر یک مدل خاص چایه مال ندارد و فقط بعنوان تصویر زینتی استفاده شده و در آخر خاطرنشان می شوم که چاله مالی ربطی به جنسیت و رنگ پوست ندارد و در کلیه ممالک اعم از اسلامی و غیر اسلامی یافت می شود.
و من الله التوفیق فی صنعت الچایه مالی
مازیار کریمیان 1402/02/02
عجب تاریخی شد !
پی نوشت : عذرخواهی میکنم بابت اینکه کلید خ صفحه کلیدم خراب شده و بجای آن حرف چ تایپ می شود ! و در آخر اینکه :
اگر مهربان باشید ممکن است مردم شما را متهم به چاپلوسی کنند، با وجود این مهربان باشید.مادر ترزا
ولی مراقب باشید که مهربانی با چایه مالی فرق می کند . پدر مازیار !
پی نوشت : امروز 1402/02/26 و شعر زیبای زیر از امیر خسرو دهلوی هست و علت اضافه شدن اون را توی نظرات این نوشته ببینید.
خبرم شده ست کامشب سر یار خواهی آمد
سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد
به لب آمده ست جانم، تو بیا که زنده مانم
پس ازان که من نمانم، به چه کار خواهی آمد؟
غم و غصه فراقت بکشم چنان که دانم
اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد
دل و جان ببرد چشمت به دو کعبتین و زین پس
دو جهانت داد اگر تو به قمار خواهی آمد
منم و دلی و آهی ره تو درون این دل
مرو ایمن اندرین ره که فگار خواهی آمد
رخ خود بپوش، اگر نه رقم منجمان را
ز حساب هشتم اختر به شمار خواهی آمد
می تست خون خلقی و همی خوری دمادم
مخور این قدح که فردا به خمار خواهی آمد
همه آهوان صحرا سر خود نهاده بر کف
به امید آنکه روزی به شکار خواهی آمد
به یک آمدن ببردی دل و جان صد چو خسرو
که زید اگر بدینسان دو سه بار خواهی آمد
چایه مالی بد است و زشت. ولی همه قوی نیستند و بعضیا لاجرم به این شغل ناشریف، مشغول.
کاش هرگز انقدر نیازمند نشیم!
ضمنا یاد شعر قشنگ و بیربطی افتادم:
به لب آمده ست جانم تو بیا که زنده مانم
پس از آنکه من نمانم به چه کار خواهی آمد
همه آهوان صحرا سر خود نهاده برکف
به امید آنکه روزی به شکار خواهی آمد
سپاس از آقای رازی و در تکمیل شعر زیبایتون باید بگم این شعر مربوط به امیرخسرو دهلوی هست :
امیرخسرو دهلوی عارف و شاعر بزرگ پارسیگوی هند در سال ۶۵۱ هجری قمری در دهلی متولد شد. ( با استناد به این بیت منتسب به او سال تولد وی ۶۵۲ است:
آنچه به تاریخ ز هجرت گذشت
بود سنه ششصد و هشتاد و هشت
سال من امروز اگر بر رسی
راست بگویم همه شش بود و سی
).
پس از کسب معلومات به شاعری پرداخت و در دربار پادشاهان هند تقرب حاصل کرد. وی از موسیقی نیز بهرمند بوده و از موسیقیدانان مشهور زمان خود به شمار میرفته است. وی در نظم و نثر استاد بود و آثار بسیاری از خود باقی گذاشته که ازجملهٔ آنها دیوان قصاید و غزلیات اوست. علاوه بر آن خمسهٔ نظامی گنجوی را نیز استقبال کرده و آن را جواب گفته است. وی سرانجام در سن هفتاد و پنج سالگی در سال ۷۲۵ هجری قمری در دهلی وفات یافت.
و ابیات کامل شعر را پیوست نوشته قرار دادم .
به به ممنونم از توضیحتون. استفاده کردم [:گل]