روز شمار

جمعه 1402/06/24

این متن برای افراد زیر 18 سال و بالای 18 سال مناسب نیست !

کلا این متن برای هیچ کسی مناسب نیست !

این متن بیشتر دل نوشته ای هست پُر از نِق ، اعتراض ، چُس ناله و کمی امید ، پس توصیه می کنم نخونین ولی اگه هم خوندین بزارین به حساب وضعیت این روزها . . .

این روزها یا این حکومت از ما نسل عجیبی ساخت . . .

ما نسلی بودیم که توی انقلاب بدنیا اومدیم

ما نسلی بودیم که توی جنگ بدنیا اومدیم

ما نسلی بودیم پر از شکست و شرمندگی

ما نسلی بودیم که با همه چیز جنگیدیم

با جوانیمون جنگیدیم

با بزرگتر ها جنگیدیم

با کوچیکتر ها جنگیدیم

با گرونی جنگیدیم

با افسردگی جنگیدیم

برای زن جنگیدیم

برای زندگی جنگیدیم

برای آزاذی جنگیدیم

برای مرد جنگیدیم

برای میهن جنگیدیم

برای آبادی جنگیدیم

 

ما نسل سوخته نبودیم ولی نسل حسرت بودیم

حسرت دو روز آرامش

حسرت دو روز ثبات

حسرت یک زندگی معمولی

حسرت خریدن خیلی چیزا

حسرت اینکه بتونیم برای دو روزمون برنامه ریزی کنیم

حتی حسرت ولیعصر و درختهای فرسودش

توی روزگار ما خیلی حرفهای قشنگ زدند ، خیلی بهمون امید فروختند ، گفتند سنگ هرچی بیشتر ضربه های تیشه را تحمل کنه به مجسمه زیباتری تبدیل میشه ولی ما مجسمه زیبا نشدیم بلکه سنگ آسیاب شدیم .

ما توی 30 سالگی پیر شدیم ، یکبار بیشتر زندگی نمی کنیم پس نمی تونیم بگیم انشالله جبران میشه ، انشالله درست میشه ، فقط میتونیم بگیم امیدواریم برای شما درست بشه .

یک روز علیرضا ( همون پیترپارکر توی 6 سالگی ) جُک جالبی تعریف کرد ، گفت :

می دونین چرا تمساح ها بدبخت نمی شن !؟

ما با تعجب دنبال جواب بودیم و علیرضا با کمی مکث گفت :

چون تمساح ها از اول بدبخت بدنیا اومدن .

همه خندیدیم . . .

و این روزها ما مثل تمساح ها بدبخت نمی شیم ، حتی خوشبخت هم نمی شیم و به قول جردن پیترسون ما همه بی بخت بشدیم  . . .

اول این نوشته گفتم که نمی خواهد این نوشته را بخونین وگفتم که متن بیشتر شبیه چُس ناله است ولی حالا که تا اینجا خوندین باید بگم این نوشته بیشتر برای آیندگان هست و برای مردمی که در آینده قراره ما را قضاوت کنند و برای حاکمان و دولت مردان آینده .

این روزها ما گذشتگان را قضاوت نمی کنیم و امیدوارم آیندگان هم ما را قضاوتمان نکنند.

این روزها ، روزهای عجیبی هستند . . .

این روزها کسب و کارها هم شده اند میدان جنگ بین کاسبان ، کارفرمایان و همه عوامل اقتصادی با دولت و اقتصاد دستوری.

کسب و کارها شده اند تمام تلاش کارفرما برای بقا و تمام تلاش دولت برای به زنجیر کشیدن کسب و کارها.
کافیست کسب و کاری داشته باشی تا بفهمی حال و هوای رستم  در رزم با دیو هفت سر چگونه بوده !
تحریم ها وانزوای اقتصادی ایران شده سنگ زیرین آسیاب و قوانین ناکارآمد اقتصادی ، بی کفایتی و بی خردی مسئولین شده سنگ رویین آسیاب و حالا ببینید در این آسیاب اقتصادی چه بر سر کسب و کارها و وضعیت مالی مردم می آید !
 در این وضعیت اسفناک اقتصادی شاهد اخطار یا تعطیلی مراکزی هستیم که بخاطر ارائه خدمات به افراد بی حجاب مجوز آنها باطل می شود یا جریمه می شوند یا پلمپ می شوند .
حتی رانندگان تاکسی های اینترنتی هم اگر مسافر بد حجاب داشته باشند جریمه می شوند .

با همه این حرف ها ضربه ای که حکومت به خودش میزنه از هر ضربه ای بدتره ، استاد رنانی حرف زیبایی زد که حکومت هر کاری انجام دهد نشانه شکستش است حتی اگر کاری انجام ندهد !

حتی حکومت به مذهب هم رحم نکرد یعنی اگر مذهبی هستی باید مخالف این حکومت باشی ، چون هیچ حکومتی مثل این حکومت ، اسلام و مذهب را خراب و مردم را کافر نکرده ، پس این روزها اگر فرد مذهبی را دیدین که مخالف این حکومت نیستی یا مذهبی نیستی یا جیره خوری هست .

حرف برای گفتن زیاد ولی قضاوتمان نکنید و :

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من   /  آنچه البته بجائی نرسد فریاد است

 

 

 

تصویر نویسنده
مازیار

پست قبلی

پست بعدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *