دوشنبه 1404/09/03
واقعاً نمی دونم چرا دارم این مطلب را می نویسم ولی مطمئنم هر دوست و دشمنی می تونه از این نوشته برای پیشرفت و هدف گذاری استفاده کنه و صد البته برای پیشرفت و موفقیت هزاران دلیل و عامل وجود داره ولی هدف و هدف گذاری یکی از مهمترین عامل ها پیشرفت هست ، پس این نوشته ای هست به زبان عامیانه در مورد هدف .
شاید به این موضوع فکر کرده باشید که چرا به اهداف و آرزوهایمان نمیرسیم و یا چگونه به اهداف و آرزوهایمان برسیم ؟
و من دلیل این موضوع را بصورتی علمی و واضح و خودمانی برای شما خواهم گفت و “اگر بچه خوبی باشید“ شاید راه حل رسیدن به اهداف و آرزوها را هم بگویم !
قبل از هر چیزی باید بدانید و آگاه باشید که این نوشته بر اساس آخرین تحقیقات علمی و عصب شناسی گردآوری شده و هیچ ربطی به روانشناسی زرد یا سخنان انگیزشی یا چرندیات سخنوران دو زاری ندارد و فقط سعی شده به زبانی ساده این موضوع بیان بشه و همچنان “اگر بچه خوبی باشید“ در انتهای این نوشته لیست منابع و مراجع علمی را نیز خواهم گذاشت !
همچنین این تحقیق و مطلب در مورد علت نرسیدن به اهداف و آرزو های شخصی هم هست و به یاد داشته باشید در این نوشته هرجا سخن از هدف یا اهداف شد منظور اهداف شخصی است و نه اهداف خانوادگی یا اجتماعی یا رویا پردازی ها و برای روشن شدن این موضوع ابتدا تعریفی از هدف خواهیم داشت .
هدف چیست ؟
به خواسته ها و آرزو هایی که ما قصد داریم در زمان معینی به آنها برسیم، هدف می گویند. در یک تعریف، هدف وضعیتی است که میخواهیم در آینده داشته باشیم. اگر خود نتوانیم وضعیتمان را در آینده تعیین کنیم، ناچار محیط پیرامونمان، وضعیت را به ما تحمیل میکند. آنچه که محیط بر ما حکم میکند چه بسا با ما سازگاری نداشته باشد.
این تعریف از هدف را با یک جستجوی ساده از اینترنت متوجه می شدید ! و اما اساتید و محققین مدیریت و روانشناسی همواره تاکید داشته و دارند که هدف باید smart باشد و منظور از این کلمه این نیست که هدف باید باهوش باشد !
وقتی میگن “هدف باید SMART باشه”، منظورشون اینه که باید پنج ویژگی مهم داشته باشه. کلمهی SMART یک مخففسازی از پنج واژه هست ؛ SMART مخفف شده ابتدای کلمات زیر هستند :
- S – Specific (مشخص و دقیق)
هدف نباید کلی باشه. باید بدونی دقیقاً چی میخوای.
مثلا بهجای «میخوام زبان یاد بگیرم»، بگو: «میخوام زبان انگلیسی سطح B2 رو تا شش ماه دیگه یاد بگیرم.»
- M – Measurable (قابل اندازهگیری)
باید بتونی اندازه بگیری چقدر پیشرفت کردی.
مثلاً بگی «میخوام هر هفته ۲۰ کلمهی جدید یاد بگیرم.»
- A – Achievable (قابل دستیابی)
واقعگرایانه باشه. نباید غیرممکن یا بیش از حد سخت باشه.
مثلاً «یادگیری زبان در دو هفته» قابل دستیابی نیست.
- R – Relevant (مرتبط و معنادار)
باید با خواستهها، ارزشها و زندگیات هماهنگ باشه.
مثلاً اگه دنبال مهاجرتی، یادگیری زبان ربط داره؛ اما مثلا یادگیری فلوت شاید خیلی در اولویتت نباشه (مگر اینکه بخوای نوازنده بشی!)
- T – Time-bound (دارای محدودیت زمانی)
باید براش بازهی زمانی مشخص کنی.
مثلاً «تا پایان تابستون باید این کار انجام بشه.»
حالا اگه هدف شما اینه که همسرتون خوشحال باشه یا پدر دوستتون مواد مخدر را ترک کنه یا خدا به شما پول بده باید بگم که این ها فقط آرزو هستند و نه هدف ، پس اول از همه باید هدف شما ۵ شرط ذکر شده را داشته باشه و حالا میریم سراغ اینکه چرا به اون هدف نمیریسیم .
چون حمایت مالی ، جانی ، ریالی و دلاری نمی کنید نمی خواستم ادامه این مطلب را منتشر کنم ولی شاید “بچه خوبی باشید“ و امان از دل مهربان من !
حالا اگه خواستید حمایت انجام بدین از طریق لینک ” حمایت ” می تونید حمایت کنید اگه هم نخواستین می تونید رایگان از بقیه مطلب لذت ببرید.
از نظر علمی و روانشناسی چرا به هدفمان نمی رسیم ؟
دلیل اینکه تا حالا به اهداف و آرزوهامون نرسیدیم ، میتونه از چند زاویه علمی و عصبی بررسی بشه که به زبان ساده و عامیانه این دلایل را براتون میگم :
۱. دوپامین و سیستم پاداش مغز
مغز ما با دوپامین کار میکنه ؛ وقتی هدفی تعیین میکنی، مغز باید مقدار مناسبی دوپامین آزاد کنه تا تو رو به سمتش هل بده و اما اگر:
هدفت خیلی دور باشه
مسیر رسیدن بهش مبهم یا پراسترس باشه
یا بارها شکست خورده باشی و مغزت شرطی شده باشه که تلاش = درد یا ناکامی
اونوقت سیستم پاداش ضعیف میشه و دوپامین کمتری ترشح میشه.
در نتیجه، انگیزه، تمرکز و تداوم از بین میره.
۲. ناسازگاری بین ناخودآگاه و خودآگاه
ممکنه “خودآگاهانه” بخوایم موفق بشیم ، ولی اگه “ناخودآگاهانه” باور داشته باشیم که لایقش نیستیم یا موفقیت خطرناکه (مثلاً چون ممکنه تنها شی یا از نظر دیگران طرد بشی)، خودمون کارشکنی یا sabotage (خرابکاری) میکنیم. اینو توی علوم رفتاری بهش میگن “self-handicapping” (خودناتوان سازی) .
دوتا اصطلاح علمی انگلیسی هم بکار بردم که فکر نکنید این نوشته اَلکی و زرد هست !
۳. بار شناختی بالا (Cognitive Load)
شاید اهدافمون زیاد بودن، یا درگیر هزار تا کار و فکر همزمان بودیم . مغز انسان ظرفیت پردازش محدودی داره. اگه بار ذهنی زیاد باشه، تصمیمگیری و استمرار میریزه به هم.
یعنی هر چی هم بخوای، ذهن خسته نمیتونه بلندمدت متمرکز بمونه.
۴. نقش قشر پیشپیشانی (Prefrontal Cortex)
این بخش از مغز مسئول برنامهریزی، کنترل رفتار و مدیریت اهدافه.
اما تحت استرس، اضطراب، بیخوابی، یا تغذیه نامناسب، فعالیت این ناحیه کاهش پیدا میکنه.
یعنی حتی اگه نقشه راه داشته باشی، مغزت نمیتونه حفظش کنه و تو رو هدایت کنه.
۵. وابستگی به انتظار نتیجه سریع
مغز مدرن عادت کرده به پاداش فوری (مثل لایک، پیام، کلیپ کوتاه). وقتی هدفی بلندمدت باشه و نتیجه دیر برسه، مغز خسته میشه و حس بینتیجه بودن میده، چون تاخیر در پاداش برای مغزِ امروز سخته.
و اما یک جمعبندی کوتاه:
ما نرسیدیم چون:
مغز ما به شکل عصبی به سمت اهداف بلندمدت، کمتر دوپامین میفرسته
ناخودآگاهت ممکنه باهات هم راستا نباشه
بار شناختی زیادی رو دوش ذهنته
قشر پیشپیشانیت تحت فشار کار نمیکنه
و مغزت به نتیجه فوری معتاده
و این تمام دلایل و نتایج علمی بصورت خلاصه و عامیانه در مورد رسیدن و نرسیدن به هدف بود و حالا اگه راه حل اختصاصی رسیدن به هدف را می خوایی “اگر بچه خوبی باشید“ ، شاید گفتم و البته نه رایگان پس بچه خوبی باشید ، ” حمایت کنید ” و بپرسین . . .
پی نوشت :
این نوشته هیچ ربطی به دسته بندی مسافرت ، دوستان ، … نداشت و البته به همه این دسته بندی ها در سایت هم مرتبط هست پس در این دسته بندی ها قرار گرفت !
