(شلنگ) شنبه 1390/09/05
شلنگ
نوشته شده در شنبه پنجم آذر 1390 ساعت 22:19 شماره پست: 367
دلت را خانه ی مـا کن، مصفّـا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن، مـداوا کردنش با من
اگر گم کردهای ای دل، کلید استجــابت را
بیا یک لحظه با ما باش، پیــدا کردنش با من
بیفشان قطره اشکی که من هستـم خریدارش
بیاور قطرهای اخــلاص، دریـا کردنش با من
اگر درها به رویت بسته شـد دل برمکن بازآ
درِ این خانه دقالبـاب کُـــن وا کردنش با من
به من گو حاجت خود را، اجـابت میکنم آنی
طلبکن آنچه میخواهی، مهیّـــا کردنش با من
بیا قبل از وقـوع مرگ روشـن کن حسابت را
بیاور نیک و بد را، جمـع و منها کردنش با من
چو خوردی روزی امروز ما را شـکر نعمت کن
غم فردا مخور، تأمیــن فـــردا کردنش با من
به قـرآن آیهی رحمت فـراوان است ای انسان
بخوان این آیه را، تفسیر و معنا کردنش با من
اگر عمری گنـه کردی، مشو نومیــد از رحمت
تو نامه توبه را بنویس، امضـا کردنش با من
شاعر: مرحوم ژولیده ی نیشابوری
. . .
خودت درستش کن ، منم منصرف می شم !
البته تا زمانی که واقعا احتیاج پیدا کنم !
راستی این 20 میلیون علی الحساب ما چی شد !
گذاشتی روی اون سه هزار میلیارد تومان !؟
. . .
پی نوشت : این روز شمار در تاریخ جمعه 1401/05/28 به مجموع روز شمارها اضافه شده . . .
بعد از 11 سال هنوز میدونم چرا عنوان را شلنگ گذاشتم ! ، مربوط به زمانی هست که شاهین شهر بودم و برای محل کار به یک شلنگ نیاز داشتیم و موضوع مهم و اصلی اینکه خدا هنوز 20 میلیون علی الحساب را نداده و کلا هوامون رو هم نداشته و کلا خودش درست که نکرد بلکه زد و همه چیز رو داغون کرد ، یعنی یکجوری داغون کرد که اگه بگم فکر میکنین فیلم هندیه . . .