(شیرخسته) 1390/06/01
شیر خسته
نوشته شده در سه شنبه یکم شهریور 1390 ساعت 20:25 شماره پست: 343
هر کی فهمید که بریدی میخواد از تنت ببره
واسه شیر خسته موشم یلی میشه و می غره
تا بدونن شدی خسته همه می پرن به جونت
تیکه تیکتو می دزدن حتی قلب مهربونت
دیگه تسلیم میشی وقتی توی گله شغالا
آشناها رو ببینی که غریبن دیگه حالا
حتی اونایی که روزی همه یاور بودن و کس
وقتی افتادی میبینی که میشن به شکل کرکس
وقتی قیمت شهامت کم تر از قیمت نونه
وقتی نقل نقد و سکه ست هر شغالی مهربونه
نون تو خون زدن یه عادت هر حماقتی رشادت
قربونت برم خدایا تو رو میخوان واسه حاجت
دیگه انگار وقت اونه از خدا هم باخبر شد
زیر بارون رفت و با عشق بود و موند و خیس تر شد
باید از این من خود خواه مرد و عاشقونه دل کن
وقت اونه ما نذاریم که یه دلال بگه دل چند؟
دل بی قرار پاک چند؟ عاشقای سینه چاک چند؟
مهربونی همزبونی حتی دل های هلاک چند؟
خنده ی از ته دل چند؟ تن و جون و آب و گل چند؟
حتی روزای جوونی آدمای ساده دل چند؟
دل بی قرار پاک چند؟ عاشقای سینه چاک چند؟
مهربونی همزبونی حتی دل های هلاک چند؟
خنده ی از ته دل چند؟ تن و جون و آب و گل چند؟
حتی روزای جوونی آدمای ساده دل چند؟
پی نوشت : این روز شمار در تاریخ جمعه 1401/10/23 به مجموع روز شمارها اضافه شده . . .