دوشنبه 1401/03/16
امروز رفتم خون دادم ، مرکز انتقال خون عاشق اصفهانی ، دوتا انتقاد و پیشنهاد هم داشتم
- سروسامان دادن به وضعیت ورودی مرکز انتقال خون
- دادن جواب آزمایش خون
فعلا مرکز روزهای زوج تا ساعت 2 هستند ، از دست چپ خون دادم ، آخرین بار پارسال 1400/09/20 خون دادم حدود 6 ماه پیش ، هر دفعه قبل از اینکه دکتر سئوالات پرسشنامه انتقال خون را بپرسه خودم میگم : اهل عرق ، ورق ، زرورق نیستم ، ازدواج سفید و سبز و آبی و قرمز نداشتم ، زندان و حبث ابد و اعدام نداشتم ، مالاریا و طاعون و وبا هم نداشتم و هدفم از اهدای خون خوردن کیک و ساندیس بعد از انتقال خون هست !
علی توی بازی مافیا میگه من یک شهروند ناناز و ملوسی و ببوسی هستم ولی من کلا آدم دروغگویی هستم ، حتی در مورد آدم بودن و حتی در مورد پرسشنامه انتقال خون . . .
بگذریم
امیدوارم جون دادن هم مثل خون دادن باشه و نه مثل . . . “پروفسور مازیار”
بعد از کار مستقیم رفتم یک سر به استاد سنمار زدم ، با تشکر از پذیرایی ویژه ، یک تیکه ورق برنج داد تا اگه شد یک قطعه مربوط به . . . توش درست کنم ، قبلا توی ورق چندتا قطعه در آورده بودند و قسمت جالب داستان فردا اتفاق افتاد ، پس بریم فردا . . .