جمعه 1401/03/26
اول از همه بگم که عکس مربوط به پنجشنبه یا بهتر بگم شب جمعه است و درموردش آخر همین نوشته توضیح دادم و دوم از همه بگم هر زبان ، گویش یا لهجه نکات ریزی داره که اون زبان را شیرین می کنه ولی زبان فارسی و لهجه اصفهانی نُقل این شیرینی هست و در تایید این صحبت ، نظر شما را جلب می کنم به یک مطلب جالب که توی اینترنت دیدم که در مورد زبان و لهجه اصفهانی هست ، با کمی تغییرات می تونید لذت ببرین :
امتحان کارشناسی ارشد ناپیوسته در رشته زبان و ادبیات اصفهانی
به همراه کلید حل سوالات
ابتدا سوالات را کامل خوانده و با در نظر گرفتن قواعد قلب، اقدام به پاسخ دادن نمایید.
۱-کلمات زیر را معنی کنید.
۱- بَلگ ۲- حَسِجّلال ۳- آلاشغال ۴- سِگاسوتا
۵- زِرزِمین ۶- شبی چراغی ۷- چُماله ۸- حَج مَن باقر
۹- وَلَحظا ۱۰- آونگون ۱۱- بولونی ۱۲- بَلکی
۱۳- چرکوندی ۱۴- گودالی ۱۵- قیلاگونی ۱۶- سُکِّربیت
۱۷- دَمادولا ۱۸- حَبّاد ۱۹- ورمالیدند ۲۰- مادی
۲۱- چیویلی ۲۲- لا ماشین
۲- اعضای زیر کدامیک از اعضای بدن انسانند؟
۱- چَکی لُپ ۲- گُرته ۳- سَکاسینه ۴- سَکاصورِت
۵- گیسی ۶- چَکاچیویل ۷- ناقولوسی
۸- گُلی کمر خنجر
۳- امراض بیرونی و درونی زیر کدامند؟
۱- کمرم شیت شد ۲- سرم بانگس ۳- دلم انقلابس ۴- زیرو رو میزِنم
۵- دلمالِش ۶- توتولی
۴- جملات دعایی زیر را معنا کنید.
۱- الای آکِلِه بیگیری
۲- بادی یامان بیگیری ایشالله
۳- الای بالا پر بِزِنی
۴- الای سه قلی بودی
۵- تیری غیب بخوری ایشالله
۶- تیری اَجل خورده
۷- توپ تو شیکمد بِرِد
۸- الای بُپُکی
۵- جانداران زیر کدامند؟
۱- قورباغر
۲- خرخاسِکی
سه پَلو
۳- مالشتیمال
۴- مالمالِک یا مالمالی
۵- پاختِر
۶- نسبت خانوادگی افراد زیر را مشخص کنید.
۱- باخاجه ۲- بُسوره ۳- همریش ۴- یاد ۵- خارسو
۷- اصطلاحات زیر را معنی کنید.
۱- دَراومِد گفت ۲- قو نیمیپِرِد ۳- خَبِریش نیست
۴- کَمَری راوِس هَنو ۵- را نیمیبِرِد ۶- مردی رِندیشس
۷- سِگسارونس ۸- آغولیاد واغلید؟ ۹- اِدِراوادِرِد میکونم
۱۰- برادون کشیدن ۱۱- دِرِزا چاق کردن ۱۲- جخ هم رسوندند
۱۳-بِلاگیری درو وُردن ۱۴- آدمی نَیَرز ۱۵- وا میدارم
۱۶- هوا کیـفس ۱۷- آ یکی اونم ۱۸- چه خبِر اَتِر؟
۱۹- هوا تیفونس ۲۰- دِ آره دِ ۲۱- سُک نَزِن
۲۲- وَقّی کردس ۲۳- آدمی یه غازی
۸- محله های زیر در کجای اصفهان قرار دارند؟
۱- چارسو کوچیک ۲- بازاری حَجاقا شجاع ۳- پُشتی آشپِزی
۴- کوجون ۵- گورتون ۶- جوزون
۷- طوخچی ۸- نجارباشی ۹- جوق اِباد
۱۰- مَچِّدلنبون ۱۱- چاله حج میرزا ۱۲- چارسو علی قولی آقا(آ ی کشیده)
۱۳- چناردالبِتی ۱۴- لَتیشا ۱۵- باقوچخونه
۱۶- کِرماکیلیچه ۱۷- رودِرون ۱۸- پارون
۹- جملات زیر چه مواقعی به کار میروند؟
۱- یار مبارِک پولِکی عروسا اووردن زورِکی
۲- خارسو بیشین رو فشفشه بزا عروسد خوشش باشه
۳- جیگِّر جیگِرس دیگِّر دیگِرس
۴- مثلی سِگی تاتوره خورده میموند
۵- شبا به چراغِس آ روزا به غِلاغ
۶- اینقد کِریم پِشه بازی درنیار
۷- قِرِشا قاشوق کردس
۱۰- کدامیک گزینه واحد پول قدیمی در اصفهان بوده است؟
۱- یه قاضی ۲- یه قازی ۳- یه غازی ۴- عم قزی
۱۱- تفاوت آآآقا با آ ی کشیده و آقا بدون آ ی کشیده در چیست؟
۱۲- معنای کلمه گِلی را در هر ترکیب را بنویسید.
۱- گِلی درخت
۲- گِلی کوچا
۳- گِلی هم
۴- گِلی کوه
۱۳- حالتهای مختلف کلمه اونسّانیا را بنویسید. (برای اشاره به هر چیزی) موفق باشید
جوابها و کلید سئوالات :
۱-
۱- بلگ: همان برگ است. قاعده تبدیل ر به ل (در لهجه اصفهانی “ر” معمولا به “ل” تبدیل میشود)
۲- حَسِجّلال: حاج سید جلال (قاعده ادغام بنیادی) .
۳- آلاشغال: معرب آشغال بوده که به مرور اَل به آل تبدیل شده. مثال: بیا بریم ناهار بخوریم. وای نه یه زا آلاشغال خوردم تو دلم انقلابه.
۴- سِگاسوتا: در اصطلاح به عده زیاد گفته میشود. دقت شود که سو در سگاسوتا کشیده خوانده شود. مثال وای خره(گُله) نبودی بیبینی طرف سِگاسوتاشم اوورده بود. یعنی اینکه هر چی آدم داشت برداشته بود اوورده بود.
۵- زِرزِمین: زیرزمین
۶- شبی چراغی: تا قبل از ساعت ۱۲ شب، تا وقتی چراغها روشنند.
۷- چُماله: همون مُچاله تهرونی ۸- حَج مَن باقر: حاج محمد باقر. قاعده یرملون در زبان اصفهانی
۹- وَلَحظا: از لحظه میاد. مثال: خِرندیده همِشا تو کوچا ولحظا میزِند. یعنی همش تو کوچه ها الاف میگرده. خِر همون خیره
۱۰- آونگون: آویزون
۱۱- بولونی: خمره. گاهی جهت ابراز محبت به دیگران هم به کار میزود. مثال: بولونی پَ کوجای پَ؟ (معادل عبارت”پس کجایی عزیزم؟” در تهران).
۱۲- بلکی: شاید
۱۳- چرکوندی: همان چرک است که بار تنفری زیادتری دارد. مثال: دِ آره دِ جونم مرگ شده با یه زا لباسی چرکوندی اومِده بود.
۱۴- گودالی: چاله و گودال تحقیر شده
۱۵- قیلاگونی: قیر و گونی. قیل همان قیر است. قاعده تبدیل ر به ل. مثال: این چای چرا قیله؟ یعنی چرا اینقدر چایی سنگینه که رنگش مثل قیر شده؟
۱۶- سُکِّربیت: چوب کبریت
۱۷- دَمادولا: نزدیکیها. مثال: لباسای من کو؟ همین دمادولاس
۱۸- حَبّاد: حبیب آباد. مکانی نزدیک اصفهان. قاعده اضمحلال ۵ حرف در یک تشدید
۱۹- ورمالیدند: رفتند. مثال: چوریا ورمالیدن تو سیبه یعنی جوجه ها داخل بن بست رفتند. مثال: وَپِّریده پاچاشا ورمالیدس. یه اصطلاحیه در مورد شلوارای برمودا
۲۰- مادی: جوی آب.. در اصفهان مواقعی که از واژه مادی استفاده نمیشود از واژه جوق یا جوقچی استفاده میشود.
۲۱- چیویلی: چرکوندی
۲۲- لا ماشین: در اصطلاح همان زیر ماشین است. حسن رفت لا ماشین یعنی ماشین بهش زد (تصادف کرد)
۲-
۱- چَکی لُپ: دهان. مثال: هر چی از چکی لپش دراومد نثاری ما کرد.
۲- گُرته (گُرده قاعده تبدیل د به ت): پشت و کمر
۳-: سَکا سینه: سر و سینه با هم. سکا سینِم گرفتس.
۴- سَکاصورت: صورت
۵- گیسی: ماهیچه شانه و گردن. مثال: خره(گـُله) اینقدِه تا تو این گیسییام درد میکوند که اَلاَمانما بریدس… با گیسو اشتباه نشود.
۶- چکاچیویل: صورت. مثال: آب اِز چکاچیویلش سرِزیرس عامو. (سرازیر)
۷- ناقولوسی: نای و یا همان خرخره. مثال: اتوبوسِ تا تو ناقولوسیش پر کردس.
۸- گُلی کمر خنجر: مهره های آخر ستون فقرات.. یه جمله معروف هم هست که میگه: اِگه این کارا بوکونی گلی کمر خنجرد میشکِنِد. یعنی انگار این کار برات خیلی سخته.
۳-
۱- کمرم شیت شد: کمرم داغون شد. شیت احتمالا از واژه شِت فرنگی گرفته شده.
۲- سرم بانگس: سرم درد میکنه. از بنگ میاد.
۳- دلم انقلابس: همون تو دلم چمچماله یا وضعیت مزاجیم خوب نیست.
۴- زیرو رو میزِنم: نوعی از انقلاب دل که پیشرفت کرده و اعضا مجاور را تحت تاثیر قرار داده.
۵- دلمالِش: یه نوع خاصی از حالات نامساعد مزاجی که بیشتر در مواقع ازدواج پیش میاد.
۶- توتولی: زگیل.
۴ –
۱- الای آکِله بیگیری: آکله به معنی: خوره. یعنی الهی مرض خوره بگیری.
۲- بادی یامان بیگیری ایشالله: این دعا در مواقعی که کسی زیاد داد و فریاد میکند بکار میرود. یامان از یمن میاد. باد یمنی تبدیل شده به: باد یمانی, وبعد به باد یامان.. و آن مرضی باشد شبیه خناق که گلو باد میکند و راه نفس بسته میشود. در برخی مواقع یامان حذف می شود و داریم الای باد کنی.
۳- الای بالا پر بِزِنی: یعنی بال بال کنی و بمیری یه چیزی شبیه خروس. الهی جون بکنی و بمیری.
۴- الای سه قلی بودی: وقتی کسی یک مزه بیمزه میندازه به جای اینکه به طعنه بگن ماشالله چقدر تو خوشمزهای میگن ایشالله سه قلی (سه قلو) بودی یا به شکل مختصر شالّا سه قلی بودی. یعنی یه قل کمه برای اینکه همچین مزه هایی بریزه. در واقع نوعی تحقیر پشت پرده داره.
۵- تیری غیب بخوری ایشالله: معنی واضح است امیدوارم هیچ وقت همچین تیری نخورین.
۶- تیری اَجل خورده: در این جمله دعایی فرض بر این است که تیر به شما اصابت کرده.
۷- توپ تو شیکمد برد: در مواقعی که فردی زیاد غذا بخورد بکار میرود. از دیگر جملات دعایی مشابه میتوان به الای کارت بخوری (کارت همان کارد است قاعده تبدیل د به ت)اشاره کرد.
۸- الای بُپُکی: الهی بترکی. تقریبا در هر موقعیتی به کار میرود.
نکته: دقت شود که اصولا در اصفهان نسبت جمله دعایی مثبت به جمله دعایی منفی تقریبا صفر است.
۵-
۱- قورباغر: قورباغه. قاعده تبدیل ه به ر. مثال دیگر: مهتابی که میشود: مرتابی.
۲- خرخاسِکی سه پ–لو: همان خرخاکی است و چون از هر طرف جلو عقب و پشت که نگاه کنی قیافه اش یکسان است به آن سه پهلو گویند.
۳- مالشتیمال: بالشت مار بوده و به سوسکهای بزرگ و پهن گفته میشود که با چند تبدیل پیچیده و نادر تبدیل شده به: مالشتیمال. قواعد بکار رفته ۱- قاعده “ی” چسبان به مضاف ۲- قاعده تبدیل ر به ل ۳- – پدیده نادر تبدیل ب به م. مثالی دیگر از تبدیل ب به م: اسب میشود اسم.
۴- مالمالِک یا مالمالی: مارمولک. قاعده تبدیل ر به ل
۵- پاختِر: یاکریم. حیوانی خنگ شبیه کبوتر با بهره هوشی صفر
۶-
۱-باخاجه: پدربزرگ یا مادربزرگ
۲- بُسوره: پدر زن یا پدر شوهر
۳- همریش: باجناق
۴- یاد: جاری. نسبت همسر دو برادر
۵- خارسو: مادر شوهر یا مادر زن.خارسو یعنی: خار چشم.
7-
1- دَراومِد گفت: برگشت گفت
2- قو نیمیپِرِد: خیلی خلوته
3- خَبِریش نیست: چیزی حالیش نیست. چیزی بارش نیست. به اوضاع بد اقتصادی هم گفته میشود. مثال اگر از یه اصفهانی بپرسند چه خبر از بازار؟ میگه خبریش نیست! ( مدت جواب 2 ثانیه).
دقت شود که در یک جمله، یه مفهوم به اون بزرگی بیان شد…. حالا اگه که این سوال را از یه تهرونی میپرسیدی جواب میشد: ببین میدونی چیه الان با توجه به سیاستای جهانی و این مالیاتایی که دولت گذاشته و ….و ….و …. در آخر .. وضع فروش زیاد خوب نیست.
(مدت جواب 5 دقیقه)
4- کَمَری راوِس هَنو: هنوز نصف راهم نیومده
5- را نیمیبِرِد: بلد نیست
6- مردی رِندیشه: خیلی آب زیرکاهه
7- سِگسارونه: شلوغه. متضاد قو نیمیپِرِد.
قاعده کلی: برای جاهای شلوغ معمولا از واژه سگ و برای جاهای خلوت از واژه قو استفاده میشود. مثال: بیا از اون فلان خیابون بریم. جواب: اصلا و ابدااا (بدون تنوین)… فلان خیابون این وقتی شب سِگسارونه
8- آغولیاد واغلید: راحت شدی؟ حالا خوب شد. مثال: آغولیاد واغولید اینو گفتی؟ (برای بیان احساس دلخوری) به معنی آبها از آسیاب افتاد هم هست. مثال: تا آغولیاش واغلید فکری رفتن به سرش زد. نوعی آسیاب درونی.
9- اِدِراوادِرد میکونم: ادراوادر به معنی تیکه پاره. ادراوادرد میکونم یعنی میکشمت.
10- برادون کشیدن: براتون آماده کردن. ولی در عمل وقتی استفاده میشود که کسی میخواهد به جایی برود که هیچ فایده ای نداره. مثال. فرد تهرونی: من میخوام برم با فلان مسوول درباره این مشکل صحبت کنم؟ مشاور اصفهانی: جَناب حتما این کارا بوکونید، اونجا برادون کشیدن.
11- دِرِزا چاق کردن: فرار کردن
12- جخ هم رسوندند: تازه پیدا کردند (بدون جخ هم بکار میرود).
مثال آقا جلیلا اینا یه بِچه هم رسوندند. یعنی یه بچه پیدا کردند، صاحب فرزند شدند.
13- بِلاگیری درو وُردن: شیطونی کردن. مثال: بِچه بلاگیری نکون. اسم فاعلش می شه بِلازِده به معنی شیطون. مثال: بِلازده هنچی نکون.
14- آدِمی نَیَرز: آدم بیخود
15- وامیدارم: وادار کردن. مثال: بووِر کن اِگه این کارا کردی وامیدارم علیِ ایاقدا جا بیارد. ترجمه: باور کن اگه این کارو کردی علی را وادارمیکنم حسابتو برسه.
16- هوا کیــفس: هوا ابریه
(کیف همون کیپ فرنگیه)
17- آیکی اونم: از این گذشته. مثال: آیکی اونم مثلا ایشون برا ما چیکار کردن؟
18- چه خبِر اَتِر؟: یعنی همون چه خبر. هنوز برای من روشن نشده که این اتر از کجا میاد و به چه معنیست؟
19- هوا تیفونه: هوا طوفانیه (تایفون فرنگی)
20- دِ آره دِ: آره دیگه
21- سُک نزِن: ناخنک نزن، فضولی نکن، اذیت نکن. مثال: اینقد سُک نزن به این جیگِّری من. یعنی اینقدر منو اذیت نکن.
22- وَقّی کردس: رنگش پریده، رنگش رفته. مثال: اُوی این لباس زرده را درش بیار که وَقّی کردس… به معنای بهت نمییادم بکار میره. اُوی این لباس زرده را درش بیار که تو تَنِد وَقّی کردس.. واقعا زبان در تعریف برخی از اصطلاحات الکنه. !!!!!!
23-آدمی یه غازی: همون آدمی نیرز
8-
سوالات 8 و 10 جز واحد عملی محسوب میشوند.
9-
1- یار مبارِک پولِکی عروسا اووردن زورِکی: کری خانواده داماد برای خانواده عروس در روز عروسی
2- خارسو بیشین رو فشفشه بزا عروسد خوشش باشه: کری خانواده عروس برای خانواده داماد در روز عروسی
3- جیگِّر جیگِرس دیگِّر دیگِرس: وقتی بخوای محبتتو نسبت به اونی که دوسش داری نشون بدی.
4- مثلی سِگی تاتوره خورده میموند: مواقعی که کسی خیلی شلوغ پلوغ میکنه و فعالیت داره. تاتوره گیاهی است که هنگامی که سگ آن را میخوره دل درد گرفته و هی دور خودش میچرخه.
5- شبا به چراغسا روزا به غِلاغ: یعنی طرف شبا بیداره و روزا میخوابه.
6- اینقد کِریم پِشه بازی درنیار: وقتی کسی هی مزه بریزه.
7- قِرِشا قاشوق کردس: وقتی یه نفر شیک کرده بهش اینو میگن.
11-
آقا با مد روی آ یعنی شوهر- آقا بدون مد یعنی پدر مثال: سلام خُبین؟آـــقادون چیطورن؟با مد میشه شوهرتون چطوره؟
سلام خُبین؟ راسی آقادون حالش چیطورس؟بدون مد میشه باباتون چطوره؟
12-
1- گِلی درخت: بالای درخت –
2-گِلی کوچا: در کوچه ها
3- گِلی هم: درهمو برهم
4- گِلی کوه: نوک کوه
13-
اونِسّانیا: واژهای متداول مابین اصفهانیهای ساکن کره به معنی اوناهاش.
1- اونسّانیا 2- اونسّانیشا 3- اونسّانیشونا (برای احترام) 4- اونسّاشا 4- ایناهانیشا 5- اینسّانیشا 6- اینسّاشا
اگر اونسّانیا برای اشاره به انسان باشد ایناندا و ایناندشون و ایناندشونا را هم خواهیم داشت.
و اما داستان این تصویر که تکه ای از فیلم و تصویرش را در اینستاگرام هم قراردادم مربوط میشه به پنجشنبه ساعت 2 بامداد ، نسیم خنک شبانگاهی آخرهای خرداد ماه از سمت پل خواجو به سمت پل چوبی می وزید، نسیمی بود که دل و تن خسته را از یک هفته تلاش و روزمرگی آرامش می داد، زیر پل خواجه به رسم هر شب مردم یک نفر تک خوانی میکرد و بقیه یا دست می زدند و یا هم خوانی می کردند ، زیر پل چوبی جمعیتی جمع شده بودند و با آهنگ و سرو صدا شادی می کردند ، بین همهمه و شلوغی شهر جایی در کنار رودخانه خشک زاینده رود و بین دو پل خواجو و چوبی مردی تنها برای دل خود و با ساز سنتورش عشق ورزی می کرد ، فارغ از دنیا ، فارغ از آخرت ، فارغ از رفت و آمد مردم ، چنان مست ساز و نواز بود که متوجه نشد حدود 20 دقیقه ای هست که پشت سرش نشسته ام و با حال و هوای او ما هم در حال عشق هستیم ، موسیقی که با عشق نواخته بشه با هر سازی و حتی اگه ضرب گرفتن با عشق بر روی یک ظرف باشد ، جوری و جای در دل می نشینه که سالها همراه شما خواهد بود ، موسیقی با عشق آرزوی من برای همه شما ، فرجامتان نیک
سلام
زبان و ادبیات اصفهانی دقیقا کدامیک و چه زبان بومی ای می باشد؟
در زمینه زبان ترکی و لهجات بی شمار زبان ترکی هر سؤالی داشتی از خودم بپرس.
جدیداً کمتر در زمینه زبان ترکی در فضای مجازی می نویسم و بیشتر در فایلی از ورد می نویسم برای چاپ و نشر آن. زبان و لهجهٔ مظلوم اویغوری را در حال نگارش و شرح هستم. ترکی آذربایجانی چقدر به اویغوری در سین کیانگ چین نزدیک است. در تاریخ خزرها این به تحقیق رسیدهاست که خزرها مملکتی شامل اقوام متفاوت بودند ولی هسته اصلی و جنگی و نظامی آنان به فرض مسلم ترک بوده و این ترکان به فرض مسلم از ترکان اویغور بودند.
خزرها در قفقاز و آذربایجان بودند که ابتدا توسط اشکانیان تابعیت به شرط استقلال پذیرفتند چون شیوهٔ اشکانیان ملوک الطوایفی بود ولی بعدها با فتح اروپای شرقی و یک چرخش به این طرف دریاچه خزر بخشی از ترکمنستان و میان رودهای سیحون و جیحون را نیز تصرف کردند.
شما علاقهمند به زبان و تاریخ و فرهنگ هستید؟
راستی! ناگفته نماند که کردی و عربی من نیز خوب است بخصوص علم عروض و قافیه!
لینک هم شدی! انشاءالله سایت را که راه انداختم آنجا هم لینکت میکنم.
چه هاستینگی را پیشنهاد می کنی.
مازیار جان من قصد توهین ندارم، چون هر زبان و لهجه ای گنجینهای از ایران و آسیای کبیر است. ولی این یک نیم لهجه از زبان فارسی نیست؟
به عقیده خودت آیا ارزش سرمایهگذاری و شناساندن و نسخه برداری دارد؟ چون شما آشنایی می پرسم. مثلاً مثل زبان تاتی ارزشمند است. البته زبان تاتی جای بحث خود را دارد و من مطمئنم که تاتی و تالشی بهمراه ترکی و کردی و گرجی و ارمنی با هم در قفقاز و آذربایجان ها تا حدود زنجان حضور داشتهاند.
این ها را خواندم لهجه ای از فارسی با تمایل به زبان های کردی و لهجه لری و… است. درسته؟ یا نه؟
(کیف همون کیپ فرنگیه)
هوا تیفونه: هوا طوفانیه (تایفون فرنگی)
از سایت خودت به عنوان نمونه آوردم!
مازیار جان ، برای تشخیص اینکه کلمات در اصل کجایی؟ هستند ؟ بازبینی مجدد لازم است و فرد باید علم تبادیل حروف و تبادیل کلمات را بداند. پیچیده است ولی یاد بگیری ساده است.
بسیاری از کلمات را زبان های اروپایی در گذشته های خیلی دور از زبانهای ایرانی و ترکی اخذ کردهاند که امروزه ما فکر می کنیم که فلان واژه ژرمنی و یا لاتین است ولی در اصل از زبانهای ترکی و ایرانیست. مثلا الفبای کتیبه های ارخون را اگر ببینی حتما خواهی فهمید که اروپایی ها از الفبای تمدن آسیایی برای خود الفبا ساختهاند.
سوپ سادهترین لغتی است که از فارسی به انگلیسی و فرانسوی و ایتالیایی راه یافتهاست و با همین تلفظ در زبانهایشان کاربرد دارد.
آش سادهترین لغت ترکی است که در همه زبانهای اروپایی و حتی فارسی راه یافتهاست و کاربرد دارد.
موفق باشی.
جناب اشکان ارشادی
درود
و سپاس بابت اینکه به من سر زدین
و بابت این نوشته فقط بگم که چیزی به نام زبان اصفهانی نداریم و گویش اصفهانی داریم و این گویش شاید برای شما چیز معمولی یا حتی بی معنی باشه ولی مثل اکثر گویش ها هر کلمه معنی خاصی داره ویا یادآور داستانی هست ، بطور مثال در اصفهان مکانی هست به نام فلکه فلسطین ، برای هر شنونده نا آشنایی یادآور میدانی هست با چند خیابان ولی مرد اصفهان می دانند که این مکان در اصل چهار راه ی است که دو خیابان آن هم یک طرفه است !
بقیه کلمات و استعاره های ذکر شده هم از قاعده مستثنا نیست .
با همه این صحبت ها سپاس بابت دیدگاهتان و خوشحال میشم دوباره ببینمتون . . .