پنج شنبه 1403/01/09
چقدر کار نیمه تمام دارم که باید انجام بدهم و چقدر کار شروع نکرده دارم که باید شروع کنم ، یعنی اینقدر کار دارم که فکر نکنم امسال بتونم همه این کارها را انجام بدهم ، پس نتیجه می گیریم که هیچ کاری انجام ندهم ! 😎
فروردین با سرعت در حال انتقام گرفتن از تک تک لحظه ها مونِ یعنی :
به گمونم پدر کشتگی با ما داره
به گمونم مادر . . . با ما داره
به گمونم دل تو جای دیگه است
دله تو پیشه یه رسوای دیگه س
. . .
دوباره زدم جاده خاکی ، عذر می طلبم
بلی می گفتم که فروردین خیلی زود داره تموم میشه و اصلا به قیافش نمی آید که امروز روز 9 فروردین باشه و جهت ایجاد استرس باید بگم امتحانات خرداد از آنچه در آیینه می بینید به شما نزدیک تر است و البته یادم افتاد که مدتی می باشد که شنبه هر هفته مثل شروع امتحانات خرداد شده !
بگذریم
چقدر حرف برای گفتن دارم که بدلیل حفظ حریم شخصی نمی تونم بگم !
مثلا : سکته را رد کردن ، کمرشون گرفته ، دید و بازدید نرفتن ، من که امسال هیچ جا نمی رم ، ما تو راه کرمانشاهیم ، تا 10 اُم نمایشگاه هست ، منزل نو مبارک ، ببین نوکش چه تیزه ، بابام میرسوندم پادگان ، پماد الاغ و عِرق النسا ، دستش در رفته ، خاک تو سرشون عیدی ندادند ، آمپول . . . ، سیکس پکم را نشون بدهم ، . . .
بگذریم
به گمونم دله من رفته به باد
1/75#