پنج شنبه 1403/11/04
سیاه مست حالت یا درجه ای از مستی هست که هیچ نمی فهمی از دنیا و آخرت و قبل از سیاه مستی حالتی هست بین زمین و آسمان ، حالتی عین رستگاری ، حالتی عین دین داری ، حالتی عین راستی و در این حالت هست که شادی به شادی هر ذره و غمینی به غم هر ذره ، حالتی عین حقیقت و راستی بدون هیچ ترس و اندوهی اینجا همان جایی هست که حافظ می گه :
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
و اینجاست که رسوای زمین و زمانی و اینجاست که هم پیاله ات می پرسه :
ها !؟
و تو با حالی پر از حال میگی :
ها .
بگذریم !
امشب یک سر به محمد زدم و توی مغازه همسایه کناری جای بود که حافظ میگه :
آن چه او ریخت به پیمانهٔ ما نوشیدیم
بگذریم !
بابام گوشی خرید !
نفیسه گوشی دار شد !
سحر گوشی سفارش داد !
مجید اومده ایران ولی برای من وقت نداره !
تشکر از کورش بابت قهوه و دفترچه یادداشت !
معنی : اَشهیٰ لَنا و اَحلیٰ مِن قُبلَهِ العَذارا میشه خوشمزه تر و شیرین تر از بوسه باکره است !
با غزل رفتیم کافه سر کوچه و با توجه به اینکه بار اول بود می رفتیم این کافه یک اسپرسو دوبل برای غزل سفارش دادم و یک دونه از همون همیشگی برای خودم !
بگذریم !
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را | دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا | |||||
کشتی شکستگانیم ای باد شُرطِه برخیز | باشد که بازبینم دیدار آشنا را | |||||
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون | نیکی بجای یاران فرصت شمار یارا | |||||
در حلقهٔ گُل و مُل خوش خواند دوش بلبل | هاتِ الصّبوح هبّوا یا ایّها السکارا | |||||
ای صاحب کرامت شکرانهٔ سلامت | روزی تفقّدی کن درویش بینوا را | |||||
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرفست | با دوستان مروّت با دشمنان مدارا | |||||
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند | گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را | |||||
آن تلخوش که صوفی اُمالخبائثش خواند | اَشهی لنا و اَحلی من قبله العذارا | |||||
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی | کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را | |||||
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد | دلبر که در کف او مومست سنگ خارا | |||||
آیینهٔ سکندر جام میست بنگر | تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا | |||||
خوبان پارسیگو بخشندگان عمرند | ساقی بده بشارت رندان پارسا را | |||||
حافظ بخود نپوشید این خرقهٔ می آلود | ||||||
ای شیخ پاک دامن معذور دار ما را |
بگذریم !