پنج شنبه 1401/03/19
و اما پنج شنبه ، پنج شنبه ها تا ظهر سرکار هستیم ، رویا و خان قراره برن تهران بخاطر همین قرار گذاشتیم بریم بیرون ، علی و خانواده خسته بود نیومد ، مرجان و خانواده داشتند برای شمال آماده می شدند و نیومد ، فرزاد و خانواده جنس آورده بودند و نیومد ، سیامک هم . . . و نیومد ، فقط ما بودیم ، رویا و خان و مایع ضدعفونی کننده ، که البته عجب مایعی بود ، توی ماشین یکمش ریخت روی شلوارم ، بچه ها گفتند اگه نیروی انتظامی بگیرنت چیکار میکنی !؟ گفتم آمپول زدم و . . . ، سر راه لیمو ترش و نوشابه و سوهان مخصوص و چیپس و آدامس را گرفتیم و جای همگی خالی رفتیم ناژون و جوجه و آش و بلال و دمپخت گوجه و . . .
بعد از جوجه گفتم : بریم چشمه لادور ، نیم ساعت میریم ، نیم ساعت میشینیم ، نیم ساعت بر می گردیم ، نهایتا نهایتا ساعت 2 خونه هستیم
رفتیم چشمه لادور و ساعت 4 خونه بودیم !
چشمه لادر منطقه ای کوهستانی در پنج کیلومتری شهرستان خمینی شهر می باشد که دارای زیبایی بسیار منحصر به فردی است.این منطقه در جاده کمربندی خمینی شهر به نجف آباد ، بعد از دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر واقع شده است.از جمله جاذبه های گردشگری که در این منطقه وجود دارد می توان به آبشار ، چشمه ، چشم انداز های دشت های اطراف و مسیر های عبور آب اشاره کرد.همچنین این منطقه دارای امکاناتی نظیر سرویس بهداشتی ، فضای بازی کودکان ، جاده و مسیر رفتوآمد مناسب و دو پارکینگ بزرگ با ظرفیت چند هزار خودرو است.اهالی این منطقه به دو شکل کلمه لادر را معنی کرده اند. بعضی می گویند لادر یعنی دره ای که دور میزند ، برخی دیگر هم بر این باورند که از آنجا که آب چشمه بسیار زلال بوده و از میان دره ها عبور می کرده و همچنین مانند در شفاف بوده است ، لادر به معنای شفاف است.
برای سالی یکبار رفتن بد نیست و خوش خوشگذشت
راستی فردا همایش بازنشستگان دیسبچ نیروی هوایی بود ، یادم رفت امشب بابا را ببرم ترمینال ، البته تلفنی صحبت کردیم ولی اصلا یادآوری نکرد و البته یک هفته قبل گفته بود و البته با دوستان رفت تهران