روز شمار

دوشنبه 1402/05/09

روز 08    :   داستان این چالش ها از اینجا شروع شد ، امروز روز هشتم بود  :

 

قانون اول : رژیم غذایی منظم

انجام شد (صبحانه بدون شکر ).

قانون دوم : ورزش روزانه

انجام شد ( باشگاه ).

قانون سوم : 10 صفحه مطالعه در روز

انجام شد ( 10 صفحه ).

قانون چهارم : دوش آب سرد هر روز

انجام شد .

قانون پنجم : موسیقی

انجام شد (صفحه 8 ) .

قانون ششم : مالی و اقتصادی

انجام شد ( هنوز جواب نگرفتم ) !

قانون هفتم : اعلام و انتشار و اشتراک

انجام شد ( همینی که دارین میبینین ) !

 

دیشب حدود ساعت یازده و نیم شب یکی از این شبکه های ماهواره ای معاند و ضد انقلاب ! فیلم جن گیر را گذاشته بود ، همونی که مربوط به سال 1973 هست یعنی سال 1352 ما ! و همینطور که از اسم فیلم پیداست ژانر هیجانی و فراطبیعی داره و مناسب گروه 16+ ، با توجه به اینکه سن من 18 سال هست ! به درخواست زیاد غزل قرار شد فیلم را ببینیم و صد البته برای گروه سنی غزل هم مشکل نداره ! خصوصا قسمت فحش هاش !

این نسخه از فیلم جن گیر را تا به حال 2 یا 3 بار دیده بودم و بخاطر همین زیاد برام هیجان انگیز و ترسناک نبود همچنین چون دیر وقت بود و خسته بودم تمایلی به دیدنش نداشتم ولی به اسرار غزل شروع کردیم به دیدن فیلم و مثل همیشه با آهنگ فیلم خیلی حال کردم  و مثل همیشه در طول فیلم با غزل نقد و مسخره بازی درآوردیم ولی کم ، حتی در طول فیلم چندبار نیت کردم غزل را بترسونم ولی بخاطر خستگی حسش نبود ! حدود 20 دقیقه از فیلم مونده بود و جای حساس و ترسناک فیلم بود جایی که نفس های مخاطب توی سینه حبس میشه و با تمرکز و هراس چشم از فیلم بر نمی داره در همین لجضات بود که چشم های من رفت روی هم و حدود یک دقیقه هیچی نفهمیدم ، صدایی وهم انگیز از فیلم متوجه می شدم ولی هیچ معنی برام نداشت که یک دفعه غزل نمی دونم چی گفت که از ترس پریدم بالا ، با چشم های از حدقه بیرون زده و از ترس به اطراف نگاه کردم ، غزل متوجه نشده بود ولی خودم که فهمیدم چی شده هم خندم گرفته بود هم ترسیده بودم ، به روی خودم نیاوردم و با لذت تا انتهای فیلم را دیدم !

بگذریم ، مطمئنا اگه قهوه صبح نبود تا ظهر در حالت کما می بودم !

 

 

تصویر نویسنده
مازیار

پست قبلی

پست بعدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *