روز شمار

چهارشنبه 1402/05/11

روز 10    :   داستان این چالش ها از اینجا شروع شد ، امروز روز دهم بود  :

 

قانون اول : رژیم غذایی منظم

انجام شد (صبحانه بدون شکر ).

قانون دوم : ورزش روزانه

انجام شد ( همراه با شیای 50-50 ! ).

قانون سوم : 10 صفحه مطالعه در روز

انجام شد ( 10 صفحه داستان ! ).

قانون چهارم : دوش آب سرد هر روز

انجام شد ( خدایش بعد از باشگاه حال میده ، یعنی جیگر آدم حال میاد ).

قانون پنجم : موسیقی

انجام شد (همچنان تا صفحه 8 ، باید به فکر استاد باشم !) .

قانون ششم : مالی و اقتصادی

انجام شد ( دریغ از یک ریال ) !

قانون هفتم : اعلام و انتشار و اشتراک

انجام شد ( همینی که دارین میبینین ) !

 

و اما :

مطالب و پیش نویس های زیادی دارم که به دلیل مسائل مذهبی قابل بیان نیست یا به دلیل سیاسی قابل انتشار نیست یا به دلیل حفظ حریم خصوصی دارای عواقب هست یا از ترس جمهوری محترم اسلامی احتیاج به ویرایش داره ، بخاطر همین اکثر نوشته های من شده مثل حرفهای روزمره ولی بعضی از نوشته هام مثل خطبه های امام جمعه اهل تسنن زاهدان مولوی عبد الحمید هست که هفته ای یکبار میاد صحبتی میکنه و میره ! این نوشته ام از همون نوشته هاست ! یعنی باید حرفم را بزنم و فعلا یک هفته برم دنبال کار و زندگیم .

کاری به دین و مذهب مولوی عبدالحمید ندارم که البته می ترسم هم از دین و هم از مذهبش و هم از همه ادیان . . .

ولی حرف های قشنگی میزنه یا بهتر بگم نظرات محترمی داره و نمی دانم چرا بخاطر نظراتش کاری باهاش ندارند !؟ و امیدوارم بابت نوشته هایم کاری هم با من نداشته باشند !

یکی از صحبت های مولوی عبدالحمید انتقاد از مسئولین هست و من هم که سرم درد میکنه برای این حرف ها .

توی چندتایی از نوشته هام از مسئولین و میرسلیم نام برده بودم و حتی گفته بودم :

میرسلیم بی شرف است .

 

 

در این روزگار امثال میرسلیم زیادند ، مسئولینی که خودشان را نقل مجالس کرده اند از جمله رضا ثقتی مدیر فرهنگ و ارشاد گیلان که فیلم لواطش لو رفته ! و او هم بی شرف هست ویا اون نمایندگانی که نسبت به معیشت مردم بی تفاوت هستند ویا . . .  این آدم های بی شرف همون هایی هستند که می دانید ،

یعنی همون هایی که به نام قانون فقط به فکر منافع خود هستند ،

یعنی همون هایی که کلاس قرآن برگزار می کنند ولی به بچه های مردم دست درازی می کنند ،

یعنی همون هایی که درخواست اعدام معترضان در 5 یا 10 روز بعد از بازداشت را داشتند  ،

یعنی همون هایی که به نام اسلام حاضر به انجام هر جنایتی هستند ،

یعنی همون هایی که خودشون را مدافع حرم اعلام می کنند ولی ناموس مردم را توی خیابان کتک میزنند ،

یعنی همون هایی که پسرشون با منافقین و معاندین لندن نشین در ارتباط بوده ولی الان آزاد می گرده ،

یعنی همون هایی که کفش آدیداس می پوشند ولی مردم را به قناعت دعوت می کنند ،

یعنی همون هایی که میگن پژو 206 با تویوتا لندکروز فرق نمی کنه ،

یعنی همون هایی که پول ساعتشون برابر حقوق چند سال من کارگر هست ،

البته من نمی دانم این افراد کی هستند و شما هم نمی دانید کی هستند .

 

و اما آقای معین الدین سعدی نماینده مردم چابهار در مجلس همکاران خود را خوب شناخت و به پرویز پرستویی گفت :

 

*بنام خداوند زیبایی ها*

*دست هایی که کمک می کنند، بسیار مقدس تر از لب هایی هستند که دعا می کنند*

برادر فرهیخته

استاد پرویز پرستویی عزیز

در خبرها خواندم که یکی از همکاران گرانمایه اینجانب، در مصاحبه ای فرموده اند که شما را نمی شناسند.

شناخت ما صاحبان منصب و کرسی چه اهمیتی دارد؟

مهم آن است که هنر بی بدیل حضرتعالی مورد تحسین همه ایرانیان است. اما شاید از آن مهمتر، اینکه کودکان دردمند سرزمین من ، شما را خوب می شناسند و قدردان سالها تلاش بی‌وقفه جنابعالی جهت کم کردن سختی های زندگی روزمره شان هستند.

از اینکه همواره و با همه وجود سعی در نشاندن لبخند بر گوشه لبان کودکان سیستان و بلوچستان دارید، از شما و همه خیرین بزرگوار سپاسگزارم.

ارادتمند

معین الدین سعیدی

خادم مردم چابهار، نیکشهر، کنارک، قصرقند، دشتیاری و زرآباد در مجلس شورای اسلامی

 

 

 

پی نوشت : قیمت ساعت ذکر شده بین 80 تا 100 هزار دلار هست یعنی با دلار 50 هزارتومان میشه بین 4 تا 5 میلیارد تومان

 

 

 

تصویر نویسنده
مازیار

پست قبلی

پست بعدی

2 نظرات در مورد “چهارشنبه 1402/05/11

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *