شنبه 1402/10/23
دوست قدیمی و باحالم به نام عمر و نام خانوادگی خیام این پیامک را برام فرستاده :
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمیننه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دیننه حق، نه حقیقت،نه شریعت، نه یقیناندر دو جهان که را بود زهرهی این
- . اسب سفید
- . واژه اهانت آمیز به معنای کودن
- . زاویه ، کنج ، گوشه
البته دوست دیگری دارم به نام گوگل و نام خانوادگی دَیوث که از 124 هزار پیامبر هم اطلاعاتش بیشتر هست که در مورد خنگ ، آدرس چند روستا و آبادی در ایران را به من داد ، فکر کنم گوگل یهودی باشه ، البته خودش چیزی از دین و مذهب اش نگفته ولی من بخاطر لهجه اش حدس میزنم یهودی باشه ! که البته نه با خودش نه با فامیلش و نه با دین و مذهبش مشکلی ندارم که هیچ ، حتی از لهجه اش هم خوشم میاد !
بگذریم
توی پی نوشت چهارشنبه 1402/10/13 گفته بودم که در مورد دی ماه آبستن براتون میگم که یادم افتاد توی نوشته پنج شنبه 1402/07/20 گفته بودم دیگه در مورد سیاست صحبت نمی کنم ، پس صحبت نمی کنم و البته فکر نکنید از اسلام و مسلمین میترسم ( که البته میترسم ) ولی چون دیروز یعنی جمعه باغ بودیم یک کوچولو از باغ بگم و بعد برم :
اول از همه این که هیچ وقت یک خان را دست کم نگیرید مخصوصا وقتی قراره باهاش بشینید !
دوم از همه این که اگر بچه رعایا توسط لک لک ها از بهشت به زمین میاند ، بچه خان ها سوار بر شیر این مسیر را می آیند !
سوم از همه این که بچه یک خان چهار سال طول میکشه تا بدنیا بیاد !
چهارم از همه این که اگه یک خان پای کاکتوس پیف کنه ، میوه اون کاکتوس موز میشه !
پنجم از همه این که یک خان از پدر و مادر خودش هم بزرگتره !
ششم از همه این که درست است که ده درویش در گلیمی بخُسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگُنجند ولی فقط یک خان در شعاع 500 هزار کیلومتری بِباشد !
هفتم از همه این که من خوبم ولی دیگه ناتانُم AND نازانُم
و یک خان را شاهد میگیرم که تمام جملات بالا در عین سلامت عقل و جسم از زبان خان ها جاری شده ، پس ابتدا خودم و بعد همه شما نمازگزاران را به تقوای الهی توصیه می کنم !
بگذریم
همین الان یکی از دوستانم به نام خواجه شمسُالدّینْ محمّدِ بن بهاءُالدّینْ محمّدْ حافظِ و نام خانوادگی شیرازی یک پیامک داد که :
منِ خاکی که از این در نَتَوانَم برخاست
از کجا بوسه زنم بر لبِ آن قصرِ بلند؟